عجیب ولی واقعی - 3

موفقیت ، امید ، سرگرمی

...این وبلاگ سعی داره تا با ارئه راهکارهای زیبا شما را به زندگی خوب دعوت کنه ...

 

عجیب ولی واقعی
همونطور که قولش رو داده بودم این هفته سراغ القاب اروپایی رفتم...
اشراف در قرون وسطی چطور همدیگر را صدا می زدند ؟
سر sir :
لقب سر در گذشته مانند امروز مستقیما ً توسط ملکه یا شاه به افرادی که خدمات یا کار خاص و مهمی انجام داده اند اهدا می شد . در گذشته معمولا ً شوالیه ها یا بارون ها این لقب را دریافت می کردند اما امروز این لقب را به افراد عادی از خواننده های موسیقی ( پل مک کارتنی ) تا مربی های فوتبال ( الکس فرگوسن ) هم داده اند .
شوالیه :
لقب شوالیه معمولا ً به افراد شجاع ، نترس و البته با خصلت های نیکوی اخلاقی و جوانمردی داده می شد . این لقب اشرافی نبود ولی زمانی که به یکی از اشراف داده می شد لقبی اشرافی تلقی می شد . لقب شوالیه توسط شاه یا ملکه به افراد اعطا می شد و لقبی بسیار ارزشمند بود چون شوالیه ها در اروپا افراد بسیار محترمی بودند که از طرف کلیسا هم تایید می شدند . تعداد شوالیه ها از زمان آغاز جنگ های صلیبی به شدت زیاد شد زیرا کلیسا به کسانی که برای نبرد به سرزمین های مقدس می رفتند ؛ لقب شوالیه اهدا می کرد .
پرنس و پرنسس :
این لقب را به معنای لغوی مرسوم غلط آن با شاهزاده یعنی فرزند شاه اشتباه نگیر ید. پرنس یک لقب اشرافی بود مثل باقی عناو ین اشرافی که زمانی که شاه می خواست شخصی را حاکم بخشی از کشورش بکند به او لقب پرنس آن منطقه را می داد ؛ مثلا ً پرنس ولز . این عنوان هرگز به معنای جانشینی شاه نبود و نیست . البته ممکن بود جانشین یا همان ولیعهد شاه پرنس هم باشد اما هیچ الزامی وجود نداشت . البته هنوز در متون فارسی به جای پرنس از کلمه شاهزاده استفاده می کنند که از همان غلط های مصطلح رایج است .
کنت و کنتس :
از آن دست لقب های عجیب و غر یب بود ! ریشه اش در زبان لاتین به معنای همنشین یا هم پیمان است . در واقع این لقب قدیمی که ریشه اش برخلاف بقیه به امپراتوری روم می رسد ، به اشرافی که شاید نوعی دستیار یا مشاور یا چیزی شبیه آن برای امپراتور روم بودند ، اعطا می شد . کنت از آن لقب هایی است که صرفا ً مربوط به اشراف می شد ه و با جنگ و خونر یزی به دست نمی آمده بعد از فروپاشی امپراتوری روم هم این لقب همین طور ارثی روی باقی کنت ها باقی ماند ه است . مشابه این لقب در انگلیسی « ارل » است .
شاه و ملکه :
معنی اش که مشخص است . شاه ، حاکم رسمی یک کشور بود که به صورت مادام العمر بر یک سرزمین حکومت می کرد و معمولا ً منصبش را از کسی به ارث می برد و به کس دیگری ارث می داد . ملکه هم همسر شاه بود . شاه ها همیشه قدرت اول کشور نبودند ؛ اما در طول تار یخ معمولا ً آنها مقام رسمی برای پاسخگویی به اتفاقات مختلف بودند . در اروپای قرون وسطی تا پیش از شارلمانی ، عملا ً شاه نیرومندی وجود نداشت و آنچه از تعر یف پادشاه قدرتمند در ذهن همه بود ، خاطره امپراتوران روم یا آتیلای خونخوار بود . اما پس از شارلمانی کم کم با اتحاد دوک نشین ها ، فئودال ها و قلعه ها زیر یک پرچم ، معنای اقتدار شاهانه برای مردم اروپایی تازه شد . در آن زمان سرزمین های زیر سلطه شارلمانی نظم تازه ای گرفتند و روابط بازرگانی با شرق و خلیفه قدرتمند اعراب ، هارون الرشید ایجاد شد و ثروت و رفاه جدید به اروپا آمد ؛ اما با مرگ شارلمانی همه چیز دوباره تمام شد . کلیسا دوباره قدرت را به دست گرفت و سالهای تاریک اروپا آغاز شد تا اینکه پس از قرن 13 و 14 میلادی یعنی مدتی پس از شکست اروپاییان در جنگ های صلیبی کم کم سر و کله شاهان قدرتمند اروپایی پیدا شد .
جنتلمن یا نجیب زاده :
خیلی کاربرد خاصی نداشت ! صرفا ً برای کسانی بود که نسب خود را حفظ کرده بودند و مثلا ً اصالت نژادی داشتند . بعضی ها هم به این رتبه نائل می آمدند ؛ یعنی خودشان خانواده اصیلی نداشتند اما به خاطر خدمات شایان توجهی که به ملت یا دربار کرده بودند توسط ملکه محترم به این لقب مفتخر می شدند ، که البته تعداد این افرا کم نبود و و یلیام شکسپیر هم معرف یکی از این جنتلمن هاست .
امپراتور و امپراتریس :
اولین کسی که در تاریخ عنوان امپراتور را داشت ، اوکتاو یوس آگوستوس ، فرزند خوانده ژولیوس سزار بود که با از بین بردن اتحاد مارک آنتونی و کلئو پاترا به فرمانروایی مطلق روم رسید . اروپایی ها پس از سقوط امپراتوری روم ، دیگر امپراتور نداشتند تا اینکه سر و کله امپراتوری مسیحی روم ها پیدا شد که البته به جز 3 ، 4 نفر از آنها بقیه خیلی نشانی از امپراتوری نبرده بودند . اصولا ً امپراتوری یعنی کسی که دامنه حکومتش عالمگیر شود و در مورد امپراتوران مقدس این قضیه زیاد صدق نمی کند . در واقع تا زمانیکه اسپانیایی ها و بعد هم انگلیسی ها و فرانسوی ها و جناب ناپلئون بیایند چند قرنی طول کشید تا اروپا روی یک امپراتوری واقعی را به خود ببیند . معنی امپراتور که واضح است . امپراتریس هم در بیشتر اوقات همسر امپراتور بود و گاهی هم زنی لقب امپراتریس داشت که به طور مستقل حکومت می کرد .
بارون و بارونس :
وجود بارون ها به شخص شاه بستگی داشت . بارون کسی بود که شاه مقدار معینی زمین و ملک به او می بخشید و در ازای آن بارون مالیات های آن ملک را برای شاه جمع می کرد و همیشه درصدی از مالیات ها را هم برای خود نگه می داشت . به خاطر همین همیشه بین بارون های اروپایی و مردم دعوا و اختلاف بر سر مالیات ها وجود داشت . هر چقدر شوالیه ها محبوب بودند بارون ها عموما ً منفور بودند .
مارکی و مارکیز :
وقتی دشمن خارجی حمله می کرد . اولین کسانی که باید خبر دار می شدند همین مارکی ها بودند . پس هر مارکی در واقع یک مرزبان بود که شاه به او وظیفه حفظ و حراست از بخشی از مرز را می داد . البته این لقب در سرزمین های لاتین و انگلوساکسون رایج بود و در سرزمین ها ی ژرمن به مرزبان ها لقب مارگراف می دادند .
دوک و دوشس :
کشورهای اروپایی قرون وسطی شبیه کشورهای فدرال امروزی یا خودمختار ادراه می شدند . مثلا ً شاه فرانسه صرفا ً حاکم پاریس و اطراف آن بود و کل کشور را اداره نمی کرد . ولی مسوولیت داشت حاکم استان های دیگر را معرفی کند . دوک در واقع حاکم یک استان بود که همراه همسرش که دوشس نامیده می شود به دوک نشین می رفت که چیزی مثل استان امروزی بود و از آنجا استان را اداره می کرد . دوک ها بسیار قدرتمند بودند و حتی بسیاری از آنها در سالهای اولیه قرون وسطی از شاهان اروپایی قدرت بیشتری داشتند . البته آن زمان یک لقب بالاتر از دوک بنام آرشیدوک هم وجود داشت که فقط یک رده پایین تر از شاه بود . آرشیدوک ها تاج و یژه ای هم داشتند که اندازه آن کمی کوچکتر از تاج شاهی بود . جالب اینکه این القاب فقط میان دو خانواده ژرمن مرسوم بود . دو خانواده معروف پسبورک و لورن که پایه گذاران امپراتوری مسیحی روم شدند .      


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت21:39توسط اصغر محمودی | |